دل نوشته |
|||||||||||||||||
چهار شنبه 9 مرداد 1398برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : sanaz
به نام پروردگارلیلی ومجنون روزگاربی رحم دل سنگ رابه دردمی آورد،گاهی زندگی چنان ازانسان روی می گرداند که دست بی وفای روزگار بهترین دوست هارا،ازهم جدا می کند. پس توای یارعزیز! هنگامی که در این دنیای فانی،جای مراخالی دیدی،برنوشته هایم بنگر!وقطره ای اشک برمژگان خویش جاری ساز،تادیگران بدانندکه من چقدر دوستت داشته ام... چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : sanaz
دلم هوس یک دوست قدیمی کرده
یک رفیقِ شش دانگ
یک آرامِ دل ،
کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده
و دیگر محک زدن و زیر و رو کردنی در کار نباشد
رفیقی که
من نگویم و او بشنود
بخندم و حجم بغضم را در خنده ام ببیند
رفیقی که بگویمش برو ، اما بماند
که نرود ،
وقتی ماندنش آرامم می کند!
حسی دارم
آمیخته با دلتنگی
کم می آورم
بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند
اما نه هر بازوانی
فقط حصـــار آغوش تـــــــو ...
شانه هایی می خواهم که پناهی باشد برای گریه هایم
اما فقط ، شانه های مردانه ی تــــــــــو را می خواهم .
دیوار اتاقم پُر است از عکس های دونفره ای
که قرار است بعدا ، با هم بیندازیم
چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : sanaz
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
یه پسرایی هستن که چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 13:24 :: نويسنده : sanaz
من از عهد آدم تو را دوسـ❤ـت دارمــ از آغاز عالــم تو را دوسـ❤ـت دارمــ
چه شبها من و آسمــان تا دم صبحـ سرودیم نمنم، تو را دوســ❤ـت دارمــ
نه خطی، نه خالی! نه خـواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوسـ❤ـت دارمـ
سلامـی صمیمـــیتر از غم ندیدمـــ به اندازهی غم تو را دوسـ❤ــت دارمـــ
بــــیــا تا صــدا از دل سنـــــــگ خــیزد بگــوییم با هم: تو را دوسـ❤ـت دارمــ
جـهان یک دهــــان شــد هــــمآواز بــا مــا تو را دوسـ❤ـت دارمـ، تو را دوسـ❤ـت دارمـ صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |